12 ماهگی را چگونه گذراندیم.....
سلام پسر قشنگم
طاها جان بلاآخره مامان تنبل اومد تابرات از روزانه هامون بنویسهالبته این هم بگما،شما یه وروجکی شده که وقت منو کلا واسه خودتون اختصاص دادین و الان هم که دارم مینویسم شما در خواب ناز تشریف دارین و منم دیدم که کاری ندارم گفتم بیام و بنویسم برات....
پسرم این ماه ،از لحاظ سلامتی خیلی ماه بدی بود برامون.چون الان هم خوب خوب نشدیم.آره پسرم از واکسن 1 سالگیت همینجوری مریضی و من و بابا مسعود هم آنفولانزا گرفته بودیم و تو هم یخورده بهتر میشدی دوباره از ما میگرفتی ،خلاصه الان هم تو وهم بابا مسعود مریض هستین و کاملا خوب نشدین ومن همش خدا خدا میکنم که زودتر خوب شی و وزنت یه خورده زیاد بشه چون وزنت یه خورده کم شده و اشتهات هم که هیچی.....
پسرم از مهارت هایی که به دست آوردی راه رفتنت هست.آره مامانی دیگه کاملا راه میری و خیلی خوشحالی برای راه رفتنت همینطور مامان و بابا
چندروز بعد تولدت کاملا راه رفتی ،قبلش هم چندتا تاتی میکردی ولی خیلی زود میوفتادی.
انقدر بامزه شدی طاها.یکی میاد خونمون قیافتو یه جوری میکنی مثلا خجالت میکشیسرتو میندازی پایین و زبونتو میاری بیرون تا مثلا اون کس بیاد و بغلت کنه.یا مثلا دورتادور خونه را میچرخی و از خودت صدا درمیاری.دکتر برده بودمت گذاشتم راه بری تو سالن یه خورده که شما رفتی جلوی در و با همه دالی میکردی ،انقدر از این کارای بامزه جایی رفتنی میکنی که فوری چشم میخوری عزیزم.حالا بیا اگه تو خونه بکنی از این کارا.دیگه اینکه همچنان عاشق بابا مسعود و دایی شایان و مامان من هستی.من کلا هیچ کاره ام.تا مامان مهناز میاد خونه مون یه جور ذوق میکنی و خودتو لوس میکنی که نگوووووو.حالا وقتی هم که می خواد بره خونه اش حالا بیا آرومت کن ،اونم که دلش نمیاد گریه کنی یا تورو میبره ،یا ببرمت سرتو گرم کنم تا اون بره.اسمتون هم لیلی و مجنون کذاشتم
از غذاها هم آش رشته و پلو با شامی و ماکارانی را دوست داری و هرچقدر بهت بدم میخوری.ولی طاها نمیدونم کلا اشتهات خیلی کمه.خودمو میکشم تا یه چیزی بخوری ،هرچیزی میبرم طرف دهنت دهنتو میکشی اونور به زور یه چیزی میزارم تو دهنت اگه از مزه اش خوشت بیاد یه چندقاشق میخوری اگه نه اصلا نمیخوری.درضمن کیک و شیرینی هم میدم بهت میخوری و از میوه ها هم فقط موز را دوست داری.حالا نمیدونم اگه میوهای بهار وتابستون بیاد چه علاقه ای نشون میدی.
از کلمه ها هم (بابا ،ماما،ممه ،چیه،ددر،بدار،یعنی بردار منو که بیشتر اینو تکرار میکنی چون همش درحال گریه کردن و بغل هستی.ننه،به به)فعلا اینارو میگاعزیزم.طاها جان فعلا اینا یادم میاد.باز هم میام و برات مینویسم عزیزم.....
تابعد
پسرم این سری به خاطر مریضیمون وقت نکردم که ازت عکس بندازم.شما هم زیاد نمیمونی عکس گرفتنی.
دوستت دارم عشقم